اکبر آقا مشغول تیز کردن چاقوی قصابیش بود که پیرزن وارد مغازه شد و بعد از یه خورده مِن و مِن کردن یه هزار تومانی گذاشت روی یخچال و گفت : اکبر آقا ، راست پولم . حالا. . هرچی که میشه ،بهم گوشت بده ، میخوام شام برا بچه ها آبگوشت بذارم
اکبر آقا همون جور که داشت چاقوش رو تیز میکرد گفت: ننه با این پول فقط آشغال گوشت میتونم بت بدم ،... میخوای؟
پیرزن داشت فکر میکرد که در قصابی باز شد و یه آقایی وارد و شد و بدون این که سرش رو از توی موبایلش در بیاره گفت : سلام اکبر آقا قربون دستت ، دو سه کیلو فیله گوسفندی به ما بده زود بریم ، ماشین رو بد جایی پارک کردم
اکبر آقا سیبیلش رو یه تاب داد و گفت : رو چشَم فقط باس یه کم صب کنی. بعد رفت سراغ یه شغه گوشت و آشغال گوشتاش رو برای پیره زن جدا کرد و فیله ها رو برای جوون. پسر جوون نگاهی به آشغال گوشتا انداخت و به پیره زن گفت خوش به حالتون ، سگ ما همین فیله و راسته ها رو هم با ناز میخوره ، شما سگتون رو چه جوری تربیت کردین که اینا رو میخوره؟
پیره زن بیچاره یه نگاه به جوون کرد و گفت این غذای خودم و بچه هامه ، نه سگ .
جوون از خجالت سرش رو انداخت پایین و گفت : ببخشید ، من .. من فکر کردم...
بعد یه تیکه از فیله های روی ترازو رو برداشت و گذاشت روی آشغال گوشتا و گفت مادر جان شرمنده.
پیرزن از جوون پرسید مگه گوشتا رو برای سگت نمی بردی؟
جوون گفت : چرا ؟!
پیره زن گوشت رو از روی آشغال گوشتا برداشت و گذاشت سر جای اولش و به جوون گفت : بچه های من غذای سگ نمی خورن.بعد آشغال گوشتاش رو از قصاب گرفت و رفت بیرون.
دیروز، پینوکیو آدم شد
و امروز ، آدمها پینوکیـو !
همه چیز با پول حل میشه تنهایی رو میخری اغوشت پر میشه همه گوشها تیز طرف پولداره وووو این کاسه گدایی دست ماست پرشده ماست. دل ودلبر همه چشم بجیبند بهر سکه و زر و سیمند.
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
32662 بازدید
4 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
54 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian