×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

به یادش

من این همه از فروغ اگر میگویم      * * *      از کاهش بند و یوغ اگر میگویم

حرف دل من خدا وکیلی عشق است   * * *      من کور شوم دروغ اگر میگویم

 

فروغ در پانزدهم  یا شاید هم هشتم دی ماه 1313  از دنیای دیگر به تهران آمد و در بیست وچهارم بهمن 1345 از تهران به دنیای دیگر رفت

او جوانی بود که مفاهیم بالنده و عمیقی همچون  ( پرواز را به خاطر بسپار * پرنده مردنی است ) را وارد ادبیات مرز و بومی کرد که  در آن اشعار حافظ و مولانا و...پرستیده  می شدند

 
فروغ در شانزده سالگی تن به ازدواج با پرویز شاپور داد. وصلتی که فقط  پنج سال پا برجای ماند و حاصلش برای فروغ  ، تنها فرزندش کامیار بود.کامیار  در سال 1331 یعنی همان سالی که فرزند دیگر فروغ ( اسیر ) به دنیا آمد متولد شد.

 

 

فروغ بعد از  " اسیر " مجموعه شعرهای  " دیوار" و " عصیان " را نیز به چاپ رساند

فاتح شدم

      خود را به ثبت رساندم

دیگر خیالم از همه سو راحت است

...

.....

 

آشنایی فروغ با ابراهیم گلستان ، نویسنده و فیلمساز ، پای او را به دنیای فیلم و سینما باز کرد و در ابتدا  به عنوان تدوینگر در کارگاه فیلم گلستان مشغول بود تا اینکه در سال 1341 یکی از ماندگارترین مستندهای  سینمای  ایران را ساخت.فروغ در این فیلم نیز همچون اشعارش  سخنی صادقانه و معصوم دارد و با دنیای درد آلود جذامیان ، عاشقانه برخورد میکند و با آنها در غمها و شادیهایشان شریک میشود. مستند " خانه سیاه است " در جشنواره فیلم کوتاه اوبرهاوزن به جایزه نخست دست پیدا می کند و همچنان یکی از ارزشمندترین مستندهای سینمای ایران محسوب میشود

 

پس از آن در سال 1342 فروغ در نمایش  " شش شخصیت در جستجوی نویسنده " نوشته  " لوئیجی پیراندلو " و به کارگردانی " پری صابری " به ایفای نقش پرداخت و در اواخر همان سال مجموعه " تولدی دیگر "  را منتشر کرد

 " ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد " کتاب شعر بعدی فروغ بود که در سال 1343 به چاپ رسید.

فروغ فرصت چندانی برای زندگی نداشت و گویی این را خودش بهتر از هرکسی می دانست،برای همین هم در دوران عمر کوتاه خود ، از آموختن ها ، هرچه را که می توانست در خدمت شعر بگیرد آموخت و لحظه ای از تجربه کردن باز نماند

وعاقبت  در بعد از ظهر 24 بهمن  1345 به تاریخ پیوست. او در واقع جانش را در راه عشق به کودکان از دست داد.او که از خانه با خودروی جیپ گلستان فیلم در حال برگشت به سمت محل کارگاه بود در چهار راه مرودشت محله دروس برای این که با  مینی بوس سرویس مدرسه  تصادف نکند دچار حادثه شد. در این حادثه درب خودروی جیپ باز و فروغ از خودرو به بیرون پرت شده و سرش با جدول کنار خیابان برخورد می کند و قبل از آنکه به بیمارستان برسد جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مراسم خاک سپاری فروغ  در ظهر چارشنبه 26 بهمن و در ریزش  بی امان برف در گورستان ظهیروالدوله* و با حضور  بزرگانی چون مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو ،صادق چوبک ،هوشنگ ابتهاج و..... و جمع کثیری از دوستداران او انجام شد.
 
روح سرکش ایرانی در  اشعار فروغ موج می زند و اگر اجل مهلتش می داد به حق بزرگترین شاعر قرن بیستم ایرن می شد. ولی اکنون حتی نامش در فهرست شعرای  معاصر وزرات ارشاد هم نیست

یاد فروغ با یادگارهایش در خاطر عاشقانش  پرفروغ  است تا همیشه تاریخ

 

این عصرکه عصرظلمت وبیداد است   *    شاعر همه رسالتش فریاد است

یـک  شـاعـر مـرد می شـنـاسـم آن هـم       *     بی هیچ سخن فروغ فرخ زاد است

 

 

*گورستان ظهیرالدوله : واقع در محله جماران امروزی که مدفن بسیاری از هنرمندان معاصر است.

 

 

یکشنبه 23 بهمن 1390 - 12:12:01 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم