×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

ببخشید این شعرم اسم نداره

 

فقط یک لحظه

 باز هم دیر رسیدم

من آخرین بودم

 نگهی به پشت سر کردم

هر لحظه بر پیروانم افزوده  می شد

من مضطرب بودم

چشم انتظار

همه خیره به راهش بودیم

از دور هاله نوری درخشید

جنب وجوشی به پا شد ، ناگهان ول وله شد

تا که مترو آمد و همه ما سوار شدیم

ShockedTongue Approve Big smileDisapprove

 

 

 
 
درود خدمت همه دوستان
ببخشید که یه شعر تکراری  روی وبلاگم قرار دادم
اصل شعر رو نمیدونم از کیه ولی دستم رو تا آرنج بردم تویه شعرش
 

 

پنجشنبه 4 اسفند 1390 - 3:38:19 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

www.cloob.com/mohsenhacker

ارسال پيام

پنجشنبه 4 اسفند 1390   2:41:02 PM

امشب باز هم دلم سراغ تو را گرفت!

ولی آب از آب تكان نخورد . . .

درست مثل همه شبهای قبل ،

باز هم سر ميزند تنهايي ،

باز هم دوباره دلتنگي مي آيد .

و مرور خاطره های مشترک نخ نما شده . . .

می پرسند با نديدنش چه ميكنی؟!

می گویم هراسي ندارم!

با یادش رفيقم اين روزها

www.cloob.com/mohsenhacker

ارسال پيام

سه شنبه 2 اسفند 1390   9:30:12 AM

ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از
خواب بيدار كردي؟ فقط خواستم بگويم تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح
خوابش نبرد صبح سراغ مادرش رفت. وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه
سوخته يافت ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود

http://bebeka.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 25 شهریور 1390   10:08:04 AM

دوست عزیز وبلاگهای شما همیشه خوب هستند شما را دعوت به گروه وبلاگ در وبلاگ .در رابطه با وبلاگ نویسی و تبادل نظرات با دیگر اعضا میکنیم .از پرفائل اینجانب بهتر میتوانید وارد گروه بشوید این گروه تازه درست شده با عضویت شما برای ما افتخار بزرگی هست